یک امتحان سخت الهی- نقص مادرزادی - خاطره زایمان فاطمه ام
تا اینجا گفتم که صبح ناشتا کیف بچه رو برداشتم و با مامانم و خواهرم رفتیم بیمارستان امام حسین مشهد . وارد بخش زایمان که شدم از مادرم با بغض و البته ظاهری با اعتماد به نفس خداحافظی کردم. لباس ام رو عوض کردم و تحویل دادم . یک گان سبز پوشیدم. بهم سرم زدند و شکمم رو مجددا شیو کردند و با بتادین شستشو دادن. بعد سوند وصل کردن که درد نداشت ولی من اصلا دلم نمی خواست کسی بدون لباس منو ببینه و برای همین هم خیلی از دستکاری و وصل کردن سوند متوحش و البته خجالت هم کشیدم . دقیقا عین احساسی که موقع معاینه داخلی قبلش که توضیح دادم داشتم . ساعت حدودای 12 بود که بردنم اتاق عمل. یک اتاق سرد و تاریک با لوازم سبز رنگ که به نظرم خیلی تیره بود و ترسناک و اصلا شبیه ا...
نویسنده :
مامان شهداد
9:51
خاطرات زایمان دختر بزرگم فاطمه خانوم
برای دوستانی که وبلاگ منو مطالعه می کنند قبلا هم نوشتم که شهداد دومین نی نی منه . اولیش فاطمه خانومه که الان دوم دبیرستان هستند و ماشاا... یک سر و گردن از من بلندتر هم شدند. با قد 180 سانتی مترش دیگه نمی شه بهش گفت نی نی!!! قرار بود زایمان طبیعی باشه که کلی درموردش تحقیق کرده بودم و آماده بودم اما رفتار وحشیانه یک پرستار اون زمان یعنی 17 سال قبل که هنوزم جزء به جزء یادمه باعث شد که دو تا پامو تو یک کفش کنم که فقط می خوام سزارین بشم . اینقدر استرس داشتم که دکترم قبول کرد. راستش دو روز قبل از موعد تعیینی زایمان رفته بودم بیمارستان ... رو از نزدیک ببینم و اتاقاش رو چک کنم و چون کمی هم انقباض و درد داشتم یک معاینه بشم که معلوم شه درد زایمانه یا...
نویسنده :
مامان شهداد
9:16
بالاخره سرویس چوب نوزادمون رو تحویل گرفتیم !!!
بعد از چند روز انتظار ، دیروز بالاخره سرویس خواب شهدادم رسید. وای خدا دل تو دلم نبود. چون سرویس رو در محل مونتاژ می کردند بر خلاف انتظارم بجای سرویس آماده ، کلی کارتن اومد توی خونه و بعدش یک عالمه تخته و پیچ و مهره و ابزار. خونه مثل کارگاه نجاری شده بود. نصاب ها بیش از سه ساعت بطور مداوم مشغول بودند و صدای ابزار می اومد. نگران اعتراض همسایه ها بودم. صدا خیلی زیاد بود اما به تحملش می ارزید . وقتی قطعه ها سوار می شدند و تخت بچه سرهم شد داشتم از ذوق می مردم. کمدش و ویترین و دراور بچه یکی یکی آماده شد و در عین سادگی مثل برف سفید و زیبا بودند. بیرون هم البته برف می اومد و من که عاشق زمستونم زیباترین لحظات رو داشتم . ساعت 7 شب کار تموم شد . ...
نویسنده :
مامان شهداد
12:46
سرویس خواب نوزاد
پنج شنبه 12 آذر 92 من و بابای شهداد رفتیم ویرانی مشهد برای خرید سرویس خواب شهداد. همونطور که گفتم تو ویرانی از کوچه 7 به بعد مجتمع های خوبی برای خرید سرویس خواب نوزاد و نوجوان داره. بعضی مغازه ها هم تازه تاسیس هستند که جنسهاشون رو با شرایط عالی میدن. بابای شهداد یک سرویس از فروشگاه ژیک پسندید و من یکی از فروشگاه ساحل چوب . قیمت و شرایط فروشگاه ژیک بهتر بود اما ساحل چوب که کمی قیمتش بیشتر بود سرویس های جون دارتر و محکم تری داشت . در نهایت نظر مامان شهداد چربید و باباش هم وقتی دید من دلم واسه سرویس ساده سفید غش رفته دلش نیومد و اونی که من خواستم رو سفارش داد. کمد دو درب و ویترین دو درب با تخت و دراور و پاتختی که الان روی تخت نصبه و بعدا ...
نویسنده :
مامان شهداد
9:19
خاطرات خرید سیسمونی - مراکز خرید سیسمونی در مشهد
دیشب من و بابای شهداد رفتیم بازار برای خرید سیسمونی که خیلی هیجان انگیز بود . یک سری خرید کردم اما همش تردید داشتم . آخه شهداد ما اسفند به دنیا میاد . این یعنی که یک ماه حدودا توی سرما هستیم و بعد 6 ماه لباس تابستانه و بهاره لازم داریم . نمی دونستم وقتی بچه بدنیا میاد سایزش چیه که بتونم اون یک سری لباس زمستونی رو واسه میهمانی های نی نی بخرم . آخه نی نی اولم که بدنیا اومد ماشاا... قربونش برم اینقدر درشت و قدبلند بود که سایز صفر نوزادی اصلا تنش نمی شد!!! و دست نخورده تو کمد باقی موند. پس اگر شهدادم هم درشت و قدبلند باشه دو تا مشکل دارم . یکی اینکه لباس گرم سایز خیلی کوچیک بخرم و تنش نشه دوم اینکه بزرگ باشه استفاده نشه و بمونه تا سال بعد و داغش...
نویسنده :
مامان شهداد
10:48
لیست سیسمونی نوزاد
لیست لوازم سیسمونی نوزاد یقه گرد آستین کوتاه و بلند (سایز صفر تا سه ) سرویس ۶ تکه خواب نوزاد زیردکمه دار آستین کوتاه و بلند (سایز صفر تا سه ) ظزوف ذخیره و حمل شیر نوزاد شورت پوشکی (سایز صفر تا سه ) ظروف و سرویس غذاخوری نوزاد شلوار (سایز صفر تا سه ) آباژور عروسکی سرهمی جورابدار (سایز صفر تا دو ) لوستر عروسکی دستکش و روسری ست لوازم اتاق کودک قنداق و ناف بند پیش بند دورو – یک رو کلاه...
نویسنده :
مامان شهداد
13:01